آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

نیمی از من ، نیمی از تو

لحظه قشنگ دیدار

سلااااااااااااام سلاممم من مامان شدم... یک مامان واقعی... پسر کوچولوی من ، عشق و زندگی من، در تاریخ ١٥ اسفند ساعت 8 صبح به دنیا اومد و اولین چیزی که بعد به هوش اومدن یادمه دو تا دست کوچولوی سفیده! حتی الانم که یادم میاد گریه ام میگیره... هیچ وقت فکر نمیکردم مادر شدن اینقدر قشنگ باشه... با اینکه از شب قبلش با دردای وحشتناک غافلگیر شدم و تا صبح تو بدترین شرایط درد کشیدم و بعدشم اتاق عمل و سزارین و درد بعد عمل... ولی دیدن دستای نازش و تلاش برای دیدن صورتش که به خاطر بیهوشی هنوز تار میدیدم ، واقعا زیبا بود... چقدر خداروشکر کردم که کوچولوی من سالمه سالمه! تازه یک جوجه کوچولو موچولوه!  و من همش ازش معذرت خواهی میکنم که به خاطر ویار...
19 اسفند 1390

هفته 37

سلاااااممممممم گل پسر خودم... کلوچه خوشمزه مامان دیروز دیدمت و نمیدونی چه حالی شدم... رفتم سونو و آقای دکتر قشنگ صورتتو نشونمون داد... تازه انگار باور کردم که یک کوچولوی بند انگشتی دارم! به زور جلو اشکام و گرفتم بعدش تا شب بغض داشتم... همش صورت کوچولو و نازت جلو چشمامه... خیلی بی قرارم... میترسم از این همه دلبستگی... دیروز فهمیدم که جونم به جونت بسته ست کوچولوی من همه چیز خیلی خوب بود و تو هم 2850 گرم بودی تو هفته 36، نه ریز و نه درشت. همونی که همیشه میخواستم. امروز هم رفتیم دکتر زنان و نامه گرفتیم. 20 اسفند انشاله میای تو بغل مامان و بابا!!!!  18 روز دیگه چیزی نمونده هاااا! خوب استراحت کن تو دل مامانی که بعدش همش میخوام بچ...
2 اسفند 1390
1